یه قابلمه برای فروش گذاشتم توی سایت دیوار. توی عنوان نوشتم: قابلمه تک تفلون در حد نو! خب قاعدتا وقتی اون لغت "در حد" رو استفاده کردم منظورم اینه که این قابلمه دو سه باری استفاده شده. قیمت: پنجاه هزار تومن. حالا آقایی زنگ زده و اصرار داره که قابلمه رو با نصف قیمت بهش بفروشم. امون نمیده من حرف بزنم. توضیح میده که قابلمه رو برای جهیزیه دختری می خواد که خانواده داماد به خاطر جهیزیه نمی برنش! بعد می فرمایند: براش از همین سایت دیوار یه اتو هم خریدیم که کارتن نداشته و رفتم یه کارتن براش پیدا کردم. حتی دیروز یه پتوی صد و خورده  ای رو براش شصت تومن خریدیم!!! یارو همینجوری درباره جمع آوری وسایل حرف می زنه و من قابلمه رو به بیست و پنج تومن می فروشم. شما هم جای من بودید همین قدر کوتاه می اومدید و شایدم کلا قابلمه رو مفت می دادید بره! حالا حرف من یه چیز دیگه ست. اینکه دختره چطوری می تونه با جهیزیه ای که اینجوری فراهم شده زندگی کنه؟! پسره چطوری می تونه با جهیزیه ای که اینجوری فراهم شده ازدواج کنه؟! خانواده داماد وقتی اومدن اون دختره رو برای پسرشون گرفتند آیا نمی دونستند که این دختر توان تهیه جهیزیه نداره؟ آیا واقعا نمی شد با هم کار کنند _ حتی کارگری_ و همه چیز رو نو بخرند _حتی کم و جزیی_؟ چرا ما آدمها انقدر گشاد و پرتوقع شدیم؟! حالا دختری که جهیزیه نداره و زندگیش در این حده اگه اتو نداشته باشه می میره؟! بابا این خدمه ساختمون ما یه پسره حدودا سی سالست که انقدر کارش خوبه و سرش شلوغه حتی یکساعت وقت خالی نداره. این یعنی درسته که وضع مملکت خیلی خرابه و گوشت کیلویی صد تومن شده اما باید قبول کنیم خیلی از ما بلد نیستیم زندگی کنیم. بلد نیستیم از صفر شروع کنیم. بلد نیستیم مدیریت کنیم. بلد نیستیم بخدا!!

ناله هایی برای فراموش کردن

از چیزهایی که نمی شود در موردش نوشت

آگهی سایت دیوار و جستارهایی در باب زندگی

رو ,قابلمه ,یه ,جهیزیه ,کنیم ,نیستیم ,قابلمه رو ,بلد نیستیم ,سایت دیوار ,کنیم بلد ,در حد

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

در راه ارگانیک پایگاه مطالب علمی آموزشگاه زبان انگلیسی آرموت حریم مان دانلود سریال خارجی خدمات مجالس با تشریفات مجالس خوشبختی یادداشت های یک سوکس صورتی کسب درآمد از اینترنت دانلود کتاب زیست شناسی سلولی مولکولی لودیش فارسی pdf دانلود فیلم و سریال با لینک مستقیم